روسپی

ساخت وبلاگ

کابوس تکرار ، تکرار کابوس های تکراری . هر شب تکرار کابوس های سریالی و یکسان که به یه برنامه ی روتین از خواب هایت تشکیل میشه . دردی نهان در پس و پشت مغزت که تنها در خواب از لانه بیرون میاد و عرض اندامی میکنه . آنجاست که اگر به پرده ی سینما بیاید بی شک یک سکانس دهشتناک میشود که دیوانه وار تکرار میشود . هر شب ، نیمه شب ، در سرمای بی انتهای خواب های نفرین شده.

روسپی...
ما را در سایت روسپی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mymind855 بازدید : 31 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 15:53

  زمستان،همیشه این فصل را به خوبی درک کرده ام.فصلی که باطن شهر را بی هیچ کم و کاستی فریاد  می کشد،فصلی که علاقه ای به ظاهرنمایی و خود آرایی ندارد و آنچه هست و نیست را بازتاب می دهد و این دنیای سرد و منجمد شده را با قلم خود به تصویر می کشد , زمستان آسمان را به گریه وا می دارد و درختان را به خودکشی . روسپی...ادامه مطلب
ما را در سایت روسپی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mymind855 بازدید : 47 تاريخ : يکشنبه 21 خرداد 1396 ساعت: 3:23

خیابان های خلوت آدم رو به یاد خودش می اندازه ، به خصوص یکی دو ساعت بعد از نه شب ، زمانی که ماشین ها از نفس می افتند و رفت و آمدشون کمتر میشه ، زمانی که دیگه آن همه آدم های رنگ رنگی خریداشون تموم شده و برای استراحت به خونه هاشون رفته اند ، دقیقا در همان زمان ، تو در خیابون های بی عابر با خودت قدم میز روسپی...ادامه مطلب
ما را در سایت روسپی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mymind855 بازدید : 48 تاريخ : يکشنبه 21 خرداد 1396 ساعت: 3:23

روسپی...
ما را در سایت روسپی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mymind855 بازدید : 49 تاريخ : يکشنبه 21 خرداد 1396 ساعت: 3:23

تلفن زنگ میخورد ، آنقدر فضای درون ماشین به علت ترافیک و انبوه ماشین های اطراف خفه و گرفته شده بود که حتی زنگ به آن ملایمی را ملال آور میکرد ،تلفن رو برداشت ، با اینکه چهره اش رو نمیدیدم اما از صدایش میتوانستم حالت صورتش رو تجسم کنم ، زنی میان سال که حسابی به خودش رسیده تا چندسال خودش رو جوان تر نشون روسپی...ادامه مطلب
ما را در سایت روسپی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mymind855 بازدید : 36 تاريخ : يکشنبه 21 خرداد 1396 ساعت: 3:23

چند ماهی میشد که ندیده بودمش،ترم بهار پارسال همکلاسی بودیم.آن سال ترم تابستان کلاسی برنداشتم،یک روز پاییزی که کلاس های ترم جدید شروع شده بود به حسب اتفاق او را درراه بوفه دیدم،به قدری تغییر کرده بود که در یک آن به شک افتادم که آیا خودش هست یا نه،نزدیک به ده سال پیرتر شده بود،منتظر بودم که نگاهش رو ا روسپی...ادامه مطلب
ما را در سایت روسپی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mymind855 بازدید : 48 تاريخ : يکشنبه 21 خرداد 1396 ساعت: 3:23

" alt="" />تاریکی دست تکان میداد و تیرگی صدایش میکرد ، او برای خوابیدن از خانه بیرون رفته بود و در دهان تشنه و نجس خیابان پا گذاشته بود تا بزاق سگ های گرسنه ترشح شوند و هضم اندامش در دستگاه گوارشی جامعه آسانتر شود و اخر سر تفش کنند توی فاضلاب های گندیده ی شهر
برچسب‌ها: متن کوتاه روسپی...
ما را در سایت روسپی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mymind855 بازدید : 48 تاريخ : يکشنبه 21 خرداد 1396 ساعت: 3:23